من همین الان که ساعت دوشبه و رفتیم تو دوشنبه سریالو تموم کردم😂چون واقعا نمیتونستم نصفه رهاش کنم .امادرمورد سریال:سریال درمورد زندکی پنج خانواده که هم محلی و همسایه هستن که در کنارکانال میگذره که درروند سالها بنا به پیشرفت تکنولوژی و اقتصاد چین این مکان بطرز فاحشی دستخوش تغییراتی میشه که زندکی و معاش مردم اون منطقه رو تحت الشعاع قرارمیده که این پنج خانواده هم ازاون پیشرفت ها کم اسیب نمیبینن ،بچه هاشون از بچگی باهم همبازی بودن و بزرگ شدن و بعد تو زمانهای متفاونی اونا برای پیداکردن راه خوشبختی واینده شون به پکن میرن و اینطوری از خانواده هاشون جدا میشن.بعداز اتفاقات زیادی که دررونددسریال پیش میاد ،دوباره تصمیم میگیرند برکردند به شهر خودشون (پایان سریال)و شادی رو در بازگشت به خانه پیدامیکنن،حالا دراین راستا هم یسری جریاناتی پیش میاد که باعث کدورت ها و دوری بچه ها ازهم میشه که البته موقتی و خیلی کوتاهه اما همینا باعث میشه که بفهمییم و به این نتیجه برسیم که دوستی ها درهمون حد دوستی بمونه نه بیشتر ونباید بذاریم
این دوستی ها باعث بشه رو زندکیمون تاثیر بذاره،که بنظر من این بخشش خیلی واضح بتصویر کشیده شد مخصوصا زمانیکه شیاشنگ همش با ترحم و مهربونی بیجا باعث مشکلات و‌دردسرای زیادی برای
فانگ هه ایجاد کرد ولی باهمه اینا فانگ هه ،خیلی واقعا پسر عاقل و واقع بینی بود که مرز بین دوستی و همکار بودن رو سعی میکرد حفظ کنه درعیین حالی که نمی تونست نسبت به این اتفاقات بی تفاوت یا بیرحم باشه همینطور کمی هم جاه طلب و‌بلند پرواز بود و دیقا بخاطر همین خصلتش تو محیط کارش با دوستانش رابطه ش بهم میخورد و‌قهرو آشتی پیش می اومد اما درکل من این کارکتر رو‌خیلی دوست داشتم چون واقعا باوجود یسری خودخواهیاو جاه طلبی که داشت خیلی حواسش به دوستانش و رابطه قدیمی که باهم داشتن بود خیلی کمکشون کرد و واقعا ازاون ادمایی بود که وقتی رسید بجایی دوستانش و خانواده ش و دختره رو به هیچ وجه فراموش نکرد وبلکه دست اونارم گرفت و بنظر م تو خیلی جاها بی انصافی میشد درحقش که اونطور قضاوتش میکردن وواقعا تمام تصمیمات ش عقلانی و درست بود ،یه ضعف ریزی م سریال داشت راجب کارکتر دختر خارجی دورگه ،که تو همون قسمت اول بهشون اضافه میشه اونم اینکه تااواسط سریال خیلی روش زوم داره بطوریکه همون ابتدای سریالم گفته میشه ر‌و‌زندکیاشون تاثیر میذاره درصورتیکه اولا نه اونطور تاثیری داشت و نه دیگه نشونش داد (اصلا م از کارکترش و بازیگرش خوشم نمیاومد خیلی نحس بود ازوقتی که پاشو گذاشت تو اون محل بدبختی از درو پنجره میپرید تو)فقط دراخر یه گذر ریزی بهش زدن که برگشت ایتالیا، یه کارکتر اضافی بود بنظرم 😐
کارکتر بای لو تقریبا خوب بود مث همیشه ،تاحالا هرکاری ازش دیدم بد نبوده مخصوصا کارکتراش ،بایانکه این سریالو بخاطر نقش اول پسر ه
«او هائو» که جزو لیست اوپاهامه دانلود کردم و دیدم اما نقش مقابلش درحقیقت اصلا مهم نبود کی باشه😂😂ولی بازم ازاینکه بای لو رو تو کاری دیدم که دوسش داشتم خوشحالم ازاینکه فنش شدم😄و تاالان که پشیمون نشدم،اما اون یکی اوپام بگم«ژائوزی لو» شیاشنگ(اسماشون همش فرامو‌ش میکنم یااشتباه میگم، ولی اونابیکه سریالو‌دیدن میدوننن کیارو میگم😄😄😄) از زیادی دلرحم بودنش بود که اصلا پیشرفتی تو‌کارش نداشت با دلرحمی که نمیشه زندکی گذروند و‌اینم یکی از نکته هایی بود که سریال تلنگر میزنه ،درسته مهربونی خوبه ولی تازمانیکه باعث نشه از زندکی عقب بمونی و دیکرون ازت سوی استفاده کنن،درکل سریال خیلی اموزنده خوب و قویی بود منتهی بدبختی م زیاد داشت مثلا اوج بدبختی جایی بود که دختره تازه به ثبات شغلی رسیده بود و به عشقش هم تقریبا رسید ولی یهو با بیماری مواجه شد و این دیقا مصادف بود بازمانیکه پسره فانگ هه ،م خودش به کسی احتیاج داشت و دیقا اون زمانم با دوستانش کنتاک کرده بود و تقریبا خیلی تنها شد ازطرفیم فشارکاری و حسادتای همکارا بدجور احاطه ش کرده بودن و دختره دراون زمان بهش رو‌نشون نداد و‌به دروغ بهش گفت احساسش یه اشتباه بوده و عادت کودکی رو باعلاقه اشتباه گرفته بوده درحقیقت نمیخواست که فانگ هه م باهاش رنج بکشه،درصورتیکه اون زمان دیقا زمانی بود که هردو‌واقعا بهم احتیاج داشتن ولی بااون بهانه دورترشدن و اوج تنهایی فانگ هه بود😭طفلی چقد براش مُردم انقد این پسر تنها شد😭😭😭😭
اما بازم چیزی که نظر شخصی م دوست دارم درمورد این تصمیم دختره بگم اینه که ،بنظرم همچین تصمیماتی بشدت خودخواهانه س ،وقتی که کسی از بیماری رنج میبره و میخواد مثلا باری روی دوش عزیزش نباشه یا ناراحتشون نکنه چیزی نمیگه و این درد رو‌پنهون میکنه ،این اشتباه س چون اولا این خودخواهی محضه تو نباید ازطرف دیگری تصمیم بگیری و دوم اینکه دیقا دراین زمانها (حالا دراینجا بیماری مثاله)،نباید تنهایی اون درد رو به دوش بکشی وقتی کسی یاکسانی رو داری که دوستت دارن وبهت اهمییت میدن، اونام باید بدونن چون حقشونه و اینکه وقتی کسیو دوست داری پس باید مسئولیت شم بپذیری و دراین شرایط توهم باید بدونی تااین درد تقسیم شه و باید بااون ادم توهم رنج بکشی چون درمقابلش مسئولی .سریال درکل برای یباردیدن خوبه چون کاملا رئاله، اگه به این مدل سریالا علاقه دارین ینی مدرن اما درزمان گذشته و بتصویر کشیدن جزییات زندکی واینکه اگه به بازیگراش علاقه دارین ببینید چون اگه هبچ‌کدوم بازیگرا رو نشناسید دیدن و‌حتی ادامه دادن همچین سریالایی بایان موضوع کاملا کسل کننده میشه براتون.نیمه اول سریال کلا دوران کودکی بچه هاس تازمانیکه فارغ التحصیل بشن ،نیمه دوم سریال روابط اونها و مشکلات و زندکیاشونه که نشون میده من هردوبخش رو تقریبا دوست داشتم ولی خب یکم زیادی رو بخش کودکی زوم کرده بودن و فرعیات و مشکلات اقتصادی خانواده هاشون مخصوصا اون دختر دورگه، ولی بخشای بزرگسالی و روابط شون و زندکیاشون رو یکم بیشتر پسندیدم چون دیگه اون روی واقعی روابط ادما در زندکی رو نشون میده،دراخر ازگریم خاص دندونای بای لو بگم که بنظرم اصلللللا لزومی نداشت حالا مگه هرکسی تو حاشیه شهرزندکی میکنه باید یه ایرادی داشته باشه؟ابنقد این قالب ها ی دندونش بزرگ و زننده بود که کاملا مشخصه واقعا بسختی تونسته اون دوره نقشش رو بازی کنه خیلی ناجور بود اون گریم فک و دهنش که نمیتونست اصلا درست حرف بزنه ،حاشیه ها و‌باگ سریالم نمیگم اما خب میارزید به ددیدنش.اگه فن بازیگراش هستبن پیشنهاد میشه درغیر ابنصورت سلیقه ایه.