دانلود سریال کره ای Strangers from Hell

خود شخصیت مون جو دو دوست داشتم ولی واقعا اون منحرفه و اون همکار جونگ وو که دیوونه بود و اون دوقلوها حالمو بد میکردن

انقد از اون همسایه منحرفه و اون عقب مونده هه متنفرم که دیگ دلم نمیخاد ببینمشون

وای من عاشق این سریال بودم کاش میشد حافظه‌مو از دست بدم که دوباره با همون حس و حالی که اولین بار دیدمش ببینمش

مو به تنم سیخ میشه هر وقت به این سریال فکر میکنم چجور اون مووقع تا اخرش دیدم هنوزم میگم خیلی قشنگه هاا ولی واقعا نمیدونم ادم سالم همچین فیلمی درست نمیکنه 😭

الان ی سکانس از سریال رو تو اینستا دیدم و بعله میخوام‌دوباره ببینمش🥲🤧😅
لعنتی همه چیش خیلی جذاب بود بخصوص اکت لی دونگ‌ ووک
پرفکت سریال

با اینکه خوش ساخته و داستان خیلی خوبی داره ولی فکر نکنم روح و روانم بذاره دوباره ببینمش

تازه تمومش کردم.
بازیگرا که بازیش کردن، نویسنده که نوشته اتش،کارگردانی که ساختش ، کسایی که دیدنش از جمله خودم روانین.
اصلا امکان نداره همچین فیلمی بسازی سلامت روان داشته باشی.
چقدر دارک، بی رحم، سایکو، به صورت غیر منطقی منطقی

الان برای بار دوم دارم سریال رو دانلود میکنم چقدر خفن بود این سریال معرکه ست

خیلی سریال خوش ساخت و خفنی بود. میشه ازش کلی تئوری درآورد تئوری من: چون زنه از دندونپزشکی می‌ترسید و اون استادیو هم ترسناک بود. و اصولا در موقعیت های ترسناک چیزهایی جلو چشمات میاد که خودت به طور شخصا می‌ترسی اون همکار پلیسه برگشت به پلیس زنه گفت که به نظرت اون پسری که اومده بود ایستگاه پلیس عجیب نبود؟ منظورش جونگ وو بود. حتی دوست خود جونگ وو هم میگفتن کع  عجیب شده . منتها بیا اینو فاکتور بگیریم که دوستش تلاش داشت می‌کرد مخ دوست دخترشو بزنه خب بیا از اول داستان شروع کنیم اول داستان به مونولوگ شخصیت اصلی شروع شد. که می‌گفت فکر نمیکردم اینجا از یه کابوسس بدتر باشه. دقیقا مثل شروع رمان های ترسناک وجنایی. توی قسمت اول راحب شخصیت جونگ وو متوجه میشیم که کسیه که حساب کتاب پولی حالیشه و جاهای مختلفی رو برای زندگی کردن رفته دیده. و در نهایت جایی رو انتخاب میکنه که از همه اجاره ی کمتری داشت. منتها توو قسمت اول آدم به اشتباه فک میکنه که واقعا پول نداره آنچنان ولی توی قسمت های بعدی وقتی پول برا مامانش میفرسته یه مبلغ زیاد رو میفرسته. ینی پول داره. اون میتونست از اون مکان نقل مکان کنه و بره یه جای دیگه زندگی کنه ولی نخواست. چون به صورت ناخودآگاهی جذب اونجا شده بود در رابطه به اسم خود سریال Strangers from hell اینو بهش قسمت اول یه راننده تاکسی گفت و به احتمال زیاد اسم رمانی هم که جونگ وو داره مینویسه همینه از همسایه هاش اگر بخوام بگم: همشون واقعی بودن. و عجیب. به غیر از مونجو . اگر دقت کرده باشی مونجو اتاقش، که بغل جونگ وو بود؛ تخت نداشت به جاش یه صندلی و لامپ بود. و یه سوراخ که بتونه از اون اتاق جونگ وو رو دید بزنه. و اون سکانسی هم که اتاقش رو نشون داد. مونجو داشت یه کتاب میخوند که لاش، عکس جونگ وو و دوست دخترش بود. ینی حتی توی اتاق خود مونجو، داشت به جونگ وو فک میکرد یه چیزی که من خودم به شخصه راجب فیلم و سریال دوست دارم ؛ اینه که هیچ چیز بدون دلیل توی طراحی صحنه و دکور گذاشته نمیشه پس باتوجه به اتاق  این شخص و اینکه این نکته که جونگ وو خودش نویسندس (منتها هنوز دبیوت نکرده ولی روی کارش حساسه) و اتاق مونجو هم یه صندلی و لامپ و یه کتاب بود؛ میتونیم به این نتیجه برسیم که: اتاق مونجو در واقع بخشی از ذهن جونگ وو هستش و مونجو جزو یکی از شخصیت های درون ذهنش هست. که داره به واقعیت تبدیل میشه یجورایی جونگ وو به قدری به شخصیتش بال و پر داده بود که داشت قاتلی که توی رمانش خلق می‌کرد، وارد دنیای واقعی میشد. (توی روان شناسی هم ما این مفهمومو داریم. اینکه یه چیزی رو به قدری بهش بال و پر میدیم که در نهایت واقعی میشه‌. مثال : یه زن بود که فک می‌کرد حاملس؛ حتی اطرافیانش هم فک میکردن حاملس؛ حتی توو سونوگرافی هم بچه رو از توو شکم مامانش نشون… Read more »

فکر نمی کردم اینقدر توی این ژانر خوب باشه ، قبلش دو دل بودم ببینمش … به نظرم جالب بود 👌