دانلود سریال First Love: Hatsukoi 2022

من زیاد اهل دیدن سریالای ژاپنی نیستم و کلا سریالای ژاپنی زیاد جذبم نمیکنن اما دو سه تا بازیگره واقعا بازیشون خیلی گادتر از اونیه که بخوای سریالا و فیلماشون رو از دست بدی. یعنی قشنگ میدونی با یه سریال جذاب طرفی.

ساتو تاکرو جزو اون بازیگرای افسانه ای ژاپنه با یه بازی وحشتناک فوق العاده و مطمئنا انتخاب فیلمنامه های جذاب. این سریالشم خیلی خوب تونسته بود مخاطب بین المللی جذب کنه و سر همین خیلی وقته دانلود کرده بودم و تو لیستم بود تا یه روز ببینمش.

این سریال داستان خیلی پیچیده ای نداره. داستان عشق اول دوتا فرد بالغ که یکی خاطراتشو بیاد نمیاره و دومی نمیتونه اون خاطرات رو فراموش کنه. بذارین از هارومیچی شروع کنم. کلا بذارین از اینجا بگم. از جداییشون که جدایی نبود. این دوتا همدیگرو خیلی دوست داشتن و آینده ای که تو ذهنشون بود، مطمئنا با چیزی که سرشون اومد متفاوت بود. اون تصادف و فراموشی یائه هم کافی نبود تا این دوتا رو از هم جدا کنه اما کرد چرا؟ چون هارومیچی میترسید. از اینکه یائه بیاد بیاره و واکنش بعدیش چی باشه. اون میتونست به جای نامه داده حضوری بیاد و با خود یائه صحبت کنه اما خب ترسید و این ترسش باعث شد یائه رو از دست بده.

مادر یائه واقعا آدم خودخواهی بود. کاش پدرومادرا یادبکیرن قبل تصمیمگیری که فکر میکنن به فکر و صلاحمونه در مورد اون تصمیم باهامون صحبت کنم. کلا انگار تو ژن آسیایی جماعت یه همچین چیزیه که من صلاح بچمو میخوام پس هرچی گفتم درسته. درسته نمیشد تضمین کرد که یائه با هارومیچی تا ابد قراره خوشحال باشن اما یارو دکتره از همون اول عین خط قرمز بود. یائه توصیفش میکرد انگار داره یکی دقیقا برعکس هارومیچی و پدرش رو توصیف میکنه. سر همینم مادرش میخواست این دختر با دکتره باشه تا هارومیچی.

خوشحالم نشون دادن ازدواج توی طبقات مختلف اجتماعی اونقدرا مثل فیلما آسون نیست و چقدر میتونه فشار زیادی روی آدم وارد کنه. بیاین یه نگاهی بندازیم به فضایی که یائه توش بود توی دوتا خانواده مختلف. یکی خانواده هارومیچی و یکیم دکتره. اون احساس آرامش و خونه بودن کجا و اون خفه گان دومی کجا. واقعا مادره شاهکار کرد با تصمیمش. بعدم میگه نمیدونم تصمیم درست بوده یا نه. یائه حق داشت بیاد بیاره و خودشم تصمیم بگیره. واقعا این دردناک بود وقتی میتونست فرصت درست شاد بودن رو تو روزای خوب زندگیش داشته باشه، همه رو بخاطر مادرش از دست داد.

هارومیچی هم خیلی سعی کرد تا از این خاطرات فاصله بگیره. من نمیخوام خیانتشو نسبت به سونمی توجیح کنم اما خود سونمی هم میدونست که قلب هارومیچی هیچ وقت با اون نبود. دوستش داشت اما هارومیچی همیشه عاشق سائه بود. هر تصویری میدید یائه از ذهنش میگذشت. یعنی ربطی به برخورد دوباره با یائه نداره. میخواست بره مامان و بابای سونمی رو ببینه اما یه آهنگ باعث شد پشیمون بشه. حتی گلایی که گرفته بود بی اختیار گلایی بودن که یائه دوست داشت. تو کوچه و خیابونا هنوز دنبالش میگشت. خلاصه این پسر هیچ وقت نمیتونست یائه رو فراموش کنه. سونمی متوجه شده بود و فکر میکرد میتونه اینو تغییر بده. وقتی یائه رو دید فهمید که ممکنه هارومیچی بذاره و بره برای همینم مقدمات عروسی رو جلو انداخت و از صحبت کردن فرار میکرد اما هارومیچی مال اون نبود. اشتباهه اینطوری بگم اما تقصیر سونمی هم هست که این ظلم در حقش شد. نباید وارد رابطه ای میشد که رد یکی دیگه رو از زندگی یکی دیگه پاک کنه. وقتی یه سال بود باهم بودن و حتی باهم خوابیدن اما وقتی ازش پرسید ما الان چی هستیم و هارومیچی به فکر فرو رفت، باید همونجا تمومش میکرد.

داستان با سکانسی از حال و سکانسی از گذشته روایت میشد. البته بنظرم بهتر بود این رو یجوری مشخص میکردن. من تا یه قسمتی فکر میکردم تسوزورو یه کاراکتر تو بک استوریه و بعدا فهمیدم نه بابا پسر یائه است و مربوط به زمان حاله… اینو با تغییر سبک فیلمبرداری یا کادر دوربین میتونستن جدا کنن. این یک و دوما نسبت به سکانسای زمان حال خیلی زیاد بودن. اصلا ما از این دوتا باهم تو زمان حال خیلی خیلی کم داشتیم. حقمون بود یه قسمت دهی باشه کاملا از این دوتا و کلا چیزای ساده روزمره رو ببینیم اما ببینیم T-T

ولی انصافا پایانبندیش برای هردو عالی بود. بهم رسیدن بعد چندین سال هیچ. تونستن در کنار هم رویاهاشونم پیدا کنن. بنظرم همین رابطشون رو خاص میکنه. این دوتا وقتی کنار همن میتونن عاشق باشن و کنار هم رویاپردازی و اونو عملی کنن. هارومیچی خلبان هواپیمایی بود که یائه توش مهمانداری میکرد. چیزی که خیلی وقته هردو میخواستن و میتونن الان توی فرودگاه کوچولوی خودشون بشینن و با وجود سرمای اطراف، گرمای عشقشون اونا رو گرم نگه میداره.